3 داستان زیبا
دوشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ
روزی تمام روستایی ها تصمیم گرفتند برای بارش باران دعا کنند.در روزی که همه دور هم جمع شده بودند تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت....
این یعنی ایمان
کودکی را تصور کنید. زمانی که شما او را به هوا پرتاب میکنید ، او میخند چرا که میداند شما او را میگیرید....
این یعنی اعتماد
هرشب ما به رختخواب میرویم.اما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده برمیخیزیم..با این وجود ساعت را برای فردا کوک میکنیم...
این یعنی امید
۹۳/۰۶/۱۰
بسیار عالی